نویسنده: فرزاد نکوگر
برگردان: مسعود کثیری




 

ورزش پهلوانی (در 70 سال گذشته به اشتباه ورزش باستانی نام گرفته است) بر مبنای یک مکتب آموزش فیزیکی و پرورش جنگجویان علیه تهاجم خارجی، شبیه حرکات رزمی در کره، ژاپن و چین بود.
پهلوانی ریشه در ایران قبل از اسلام، به خصوص در دوران حکومت تاریخی پارتیان (132 قبل از میلاد تا 226م. ) داشت. این ورزش در طول سه هزار سال گذشته، به دست آمد و با ترکیب اخلاق، ورزش، فلسفه و ارزش‌های عرفانی فرهنگ ایرانی، غنی و پر بار شد. در نتیجه ورزش پهلوانی به عنوان یک بنیان عالی که دارای همبستگی مابین غنای روحی تصوف، آیین سنتی میترائیسم و قهرمانان ملی ایران بود، پدیدار گشت. قهرمانان این مکتب پهلوان نامیده می‌شدند. برخی از این پهلوانان اسوه‌های بزرگ مقاومت در برابر تهاجم خارجی و حکومت (نظیر مقدونی‌ها، عرب‌ها و مغولان) در طول تاریخ ایران بودند.
واژه‌ی پهلوان از پارتیان گرفته شده است. طبق گفته‌ی یکی از موثق‌ترین منابع تاریخ باستانی ایران، تاریخ ایران باستان از حسن پیرنیا، اشاره و منظور فردوسی (935 تا 1026م.) حماسه سرا و مورخ مشهور ایران، هنگامی که در مورد تاریخ اساطیری ایران می‌نوشت، به تاریخ پارتیان است. آیین میترائیسم در دوره‌ی پارتیان به اوج خود رسید و در نهایت به امپراتوری روم هم گسترش یافت. شباهت‌های برجسته‌ای مابین آیین میترائیسم و پهلوانی وجود دارد. برخی از آن‌ها شامل:
معابد میترایی شبیه گود زورخانه است، جایی که در آن تشریفات ورزش پهلوانی انجام می‌شود. هر دوی آن‌ها نمای زیرزمینی و یک راهرو با پلکانی که به آن منتهی می‌شود، دارند.
تنها مردان مجاز به پرستش آیین میترا هستند. چنین چیزی برای پهلوانی هم وجود دارد. این کار تنها توسط مردان انجام می‌شود.
هر دو، نوعی سیستم‌های اخلاقی هستند که در آن‌ها برادری تشویق می‌شود.
پیروان آیین میترائیسم مجبور بودند از هفت مرحله تشریفاتی شامل حرص، ستر، نظامی‌گری، شیر، پارسی، خورشید گردنده و پدر عبور کنند و این شبیه مراحل آیین پهلوانی شامل نوچه، کهنه‌سوار، مرشد، پیش‌کسوت، پهلوان، صاحب زنگ و صاحب تاج است.
در زورخانه تمرین با بالاتنه برهنه انجام می‌شود. در آیین میترائیسم نیز مردان با بالاتنه برهنه نماز و ستایش را انجام می‌دهند.
شجاعت یک قسمت مهم در هر دو آموزش است.
سنت پهلوانی موجب ارتقای ارزش‌های اخلاقی و معنوی شده، مریدان این مکتب یک سری از قوانین را رعایت می‌کنند. برخی از قواعد شامل فروتنی، سخاوت، ذوق هنری، نیکوکاری و شفقت می‌باشد. همچنین احترام به قانون، سلوک انسانی، شجاعت و حراست از سنت‌های ملی از نمودهای مهم این برادری است.
همه‌ی لوازمی که برای تمرینات پهلوانی به کار می‌رود، ریشه در ابزار جنگی قدیم دارد که ردپای آن را می‌توان در تاریخ ایران قبل از اسلام یافت. این ابزار پهلوانی شامل:
میل: یک جفت چماق چوبی که از گرز قدیم منشأ گرفته است. پهلوانان ایرانی میل را به هندیان شبه قاره هند در حدود قرن دوازدهم، معرفی کردند و چند قرن بعد انگلیسی‌ها گرز را به اروپا آورده، آن را گرز هندی نامیدند. میل در اندازه‌ها و وزن‌های مختلف وجود دارد و برای تقویت بنیه بالاتنه بسیار مؤثر است.

کباده:

شکل آن از کمال جنگی قدیم مشتق گشته و از آهن ساخته شده است. کباده از اجزای متفاوتی ساخته شده است که یک وسیله را با هم می‌سازند. دو بازوی خمیده کمانی شکل دارد که به انتهای هر کدام اجزایی ملحق گشته است. انتهای هر کدام از بازوها توسط زنجیری شل به انتهای بازوی دیگر وصل است. درازی هر بازو حدود 5 فوت و وزن کلی آن در حدود 40 تا 50 پوند می‌باشد. بازوها توسط هر دو دست گرفته شده، در حالی که در حال تعادل است با بازوهای مستقیم، بالای سر می‌آید و به دلیل انجام حرکات ریتمیک، صدای چلیک چلیک می‌دهد. ورزش کباده باعث تقویت قدرت و استقامت بالاتنه می‌شود.

سنگ:

از شکل سپرهای قدیمی مشتق شده است. جفت آن‌ها از چوب ساخته شده، هر کدام وزنی معادل 50 تا 100 پوند دارد. لبه‌های صفحات گرد بوده، مرکز آن توسط میله‌های آهنی که به عنوان دسته به کار می‌روند، سوراخ شده است.
همه‌ی تمرینات ورزش پهلوانی توسط نوای ریتمیک طبل مرشد اجرا و رهبری می‌شود.
با معرفی اسلامی به ایران و شکل گرفتن مذهب تشیع در دوران صفویه، بر اهمیت و غنای ورزش پهلوانی افزوده شد. این اهمیت فلسفه و روحانیت اسلام بود. صوفیان واسطه‌هایی بودند که این غنا را در خودشان اظهار نمودند.
بزرگ‌ترین تغییر در ورزش پهلوانی در این دوران تغییر از حالت جنگجویی به کشتی‌گیری بود. در گذشته، پهلوانان ملی فعالانه در فعالیت‌های جنگی به عنوان یک سرباز ماهر یا جنگجو برای دفاع از قلمرو ملی ظاهر می‌شدند. یکی از این جنگجویان در دوره‌ی قاجار، شاهزاده ولیعهد عباس میرزا، یک فرمانده‌ی وطن پرست ارتش بود که ارتش ایرانیان را در برابر تهاجم ارتش روس رهبری می‌کرد.
این مسئله به صورت اختصاصی در دوره‌ی قاجار و به صورت خاص در دوره‌ی ناصرالدین شاه وجود داشت که شاه به اعتبار این پهلوانان توجه نموده، تصمیم به تأسیس مؤسسه پهلوانی که از اردوی شاه مواظبت نمایند، گرفت. از آن زمان به بعد سنت پهلوانی به صورت رویدادی ورزشی توسعه یافت. با این وجود، به کشتی بیش از یک ورزش نگریسته می‌شد و به عنوان یک روش ارتقای ملی‌گرایی ملاحظه می‌شد. دیگر مشخصات این پهلوانی جدید، رعایت اخلاق و معنویات بود.
ورزش پهلوانی در دوره‌ی ناصرالدین شاه که از سال 1848 تا 1898 سلطنت کرد، به اوج غنای خودش رسید. در طول این دوران تعدادی زورخانه در تهران و دیگر شهرها ساخته شد.
پهلوان رسمی کشور در 21 مارس هر سال (در اولین روز سال، نوروز ایرانی) در مسابقات کشتی که در حضور شاه برگزار می‌شد، انتخاب می‌گردید شاه خودش بازوبند پهلوانی را به پهلوان برنده در مسابقه می‌داد. این سنت در دوران بعد از قاجار ادامه پیدا کرد و هنوز هم در ایران این ورزش ادامه دارد. با این وجود، بر پایه نظم سال‌های قبل اجرا نمی‌شود.
یکی از باشگاه‌های بزرگ پهلوانی، باشگاه ری در تهران است. این باشگاه در دوره‌ی قاجار و با توجهات شخصی که ناصرالدین شاه به این سنت داشت، بنیان‌گذاری شده است. باشگاه ری به سرعت توسعه یافت تا حدی که مهم‌ترین باشگاه پهلوانی کشور شد. باشگاه ری ابتدا در میان درباریان تهران شروع به کار نمود ولی به زودی جنبه‌ی عمومی برای توده مردم پیدا کرد. به دلیل استقرار قهرمانان پهلوانی در تهران و همچنین به دلایل اقتصادی، تعدادی از پهلوانان دیگر نقاط کشور، به تهران آمده، سرانجام به عنوان اعضای باشگاه تهران در می‌آمدند. دیگر مراکز مهم پهلوانی در ایران در خراسان، یزد، قم و نواحی غربی (کردستان، کرمانشاه، لرستان و همدان) بود.
گرچه هر مدرسه پهلوانی بر اساس خصوصیات منحصر به فرد فرهنگی هر منطقه از ایران مشخص می‌شد، ولی همه‌ی آن‌ها ارزش‌های اخلاقی و معنوی را ارتقا می‌بخشیدند. با این وجود آن‌ها از نظر تکنیک و تمرین کشتی با هم اندکی متفاوت بودند.
ناصرالدین شاه دستور به ساخت زورخانه در کاخ گلستان داده، خودش را در تشریفات آیین پهلوانی شریک کرد. دیگر نمود و وجهه پهلوانی در این دوره، این بود که پهلوان ملی فرمانروا را در سفرهای سیاسی به اروپا و روسیه همراهی کرده، اگر فرصتی به دست می‌آمد با قهرمانان اروپا کشتی می‌گرفت؛ برای مثال در طی سفر ناصرالدین شاه به روسیه (ملاقات تزار آلکساندر سوم)، فرانسه و اطریش، پهلوان ابوالقاسم قمی هیئت نمایندگی شاه را همراهی می‌کرد. ناصرالدین شاه در سفر بعدی، پهلوان یزدی بزرگ را به همراه خود برد. مورخین گزارش کرده‌اند که پهلوان یزدی بزرگ و پهلوان ابوالقاسم قمی، در مواجهه با حریفان اروپایی‌شان، به پیروزی رسیدند.
به دلیل عشق و علاقه‌ی فراوان ناصرالدین شاه به ورزش پهلوانی، برخی از خاندان‌های برجسته به پهلوانی علاقه‌مند شدند و هر خاندانی یک پهلوان در حوزه‌ی اختصاصی خود داشت.
مشهورترین پهلوانی که از این خاندان قاجاری برخاست، پهلوان شاهزاده امیراعظم، نوه‌ی فتحعلیشاه قاجار و پسر سپهسالار بود. تصویر شماره 9 و 10 مربوط به این پهلوان است. شاهزاده امیراعظم بین سال‌هیا 1911 تا 1915 م.، حاکم کرمان و در سال 1915 حاکم شاهرود و منشی وزارت جنگ بود.
او در زمان خودش به عنوان یکی از بهترین کشتی‌گیران شناخته می‌شد و تنها پهلوانی که توانست او را در کشتی شکست دهد، پهلوان بزرگ حاج سید حسن رزاز بود (تصویر شماره 11).
از دیگر پهلوانان خاندان برجسته، شاهزاده سرهنگ‌خان، پهلوان شاهزاده سیف‌الملک، پهلوان آصف‌الدوله، پهلوان ملک‌التجار خراسانی و پهلوان میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر را می‌توان نام برد. پهلوان محمد عبدل یزدی، مشهور به یزدی کوچک، آخرین پهلوان رسمی دوران قاجار بود که توانست بازوبند پهلوانی را بگیرد. (تصویر شماره 14). هنگامی که ناصرالدین شاه توسط میرزارضا کرمانی ترور شد، او رئیس گروهی از نظامیانی بود که قاتل را دستگیر کردند.
مظفرالدین شاه، شاید به دلیل ضعف جسمانی که داشت، برخلاف پدرش به ورزش پهلوانی توجهی نداشت. هنگام مطالعه‌ی دوره‌ی پهلوانی در عهد قاجار، متوجه می‌شویم که این سنت‌ها توسط ناصرالدین شاه مورد توجه قرار گرفته، ارتقا داده شد ولی توسط جانشینان او تعقیب نگردید. از آن پس تعیین پهلوان رسمی در ایران، که در دستگاه شاه مقیم بود، متوقف شد.
بر اثر این تغییرات، پهلوانی از دربار به میان جریان جامعه برگشت و این سنت بار دیگر در زورخانه شکوفا شد؛ جایی که مبدأ آن بود و فعال باقی ماند.
آنچه مورد توجه است اینکه مشهورترین و محترم‌ترین پهلوان ایرانی، پهلوان بزرگ حاج سید حسن رزاز است که مشهور به پهلوان شجاعت بوده، در اواخر دوران قاجار می‌زیست. او یک تاجر برنج، فعال در فعالیت‌های خیر اجتماعی و از مدافعان پر حرارت حرکت مشروطه در آن دوران بود و برای برخی جنبه‌ی تقدس داشت. او در سال 1325ش. (1946م.) وفات یافت و در قبرستان ابن‌بابویه به خاک سپرده شد. تصویر شماره 12 یک تقدیرنامه افتخاری را نشان می‌دهد که در سال 1914م. (1332ق.) از طرف وزیر جنگ به خاطر همکاری و اقدامات قهرمانانه پهلوان رزاز در حوزه‌ی کشتی پهلوانی به او اعطا شده است. تصویر شماره 13 یک مدال افتخاری دیگر پهلوان رزاز را که در سال 1900 م. (1318 ق.) توسط وزیر معارف به دلیل مراتب لیاقت به او اعطا شده است، نشان می‌دهد. او در زمینه‌ی علوم مذهبی و ادبیات فارسی، اهل دانش و تحقیق بود.
دیگر پهلوان نامدار اواخر دوران قاجار، پهلوان حاج محمد صادق بلورفروش بود، مردی مذهبی و از قوی‌ترین پهلوانان زمان خود. او یک تاجرزاده بود و در تیمچه حاجب‌الدوله در بازار تهران، ظروف شیشه‌ای می‌فروخت. فرزندان او با لقب آیینه‏چی شناخته می‌شوند. پهلوان بلورفروش در سال 1324 ش. (1945م. ) وفات یافت. تصویر شماره 15 پهلوان را در کنار حریف گرجی‌اش قبل از کشتی مشهورشان در تهران نشان می‌دهد. پهلوان بلورفروش در این کشتی پیروز شد.
متأسفانه با تهاجم فرهنگ غرب به ایران در قرن بیستم و جهالت و فقر برنامه‌ریزی در جهت حفظ سنت‌ها، ورزش زورخانه‌ای عمومیت خودش را از دست داد و در مورد منشأ و مبدأ، تشریفات و فلسفه‌ی آن تصورات نادرستی به وجود آمد.
منبع مقاله :
سحر برجسته و همکاران؛ (1393)، سلامت، بهداشت و زیبایی در عصر قاجار، مسعود کثیری، تهران: امیر کبیر، چاپ اول